عليعلي، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره
مهدیمهدی، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

پسرم قند عسلم

واکسن

کوچولوی نانازم خیلی وقته که نتونستم وبلاگت و آپ کنم دیشب یه عالمه مامان بابا گفتی فدات شم دل مارو حسابی آب کردی وقتی میزاریم تو روروئک خودتو اینور اونور هل میدی شبا که میخوای بخوابی انقد بر میگردی و اینور اونور میکنی تا بخوابی تا صبح هم یه دور 360 درجه با هم میزنیم تو میچرخی منم مجبورم باهات بچرخم وقتایی که خیلی بیقراری میکنی و شیر خوردنت خیلی طول میکشه قبل از خوابیدنت چند بار میخندی انگار از مامان تشکر میکنی یه هفته است که داری فرنی میخوری ... واکسنتم با بابامحمد زدیم که سه روز کمی تب داشتی با آب ولرم و نمک پاشویت کردم     ...
24 بهمن 1391

بدون عنوان

پسرقشنگم بالاخره اومدیم خونه خودمون،پریشب ولیمه احمد رضاکوچولو بودکه خیلی بهت خوش گذشت عکساشو برات میذارم ولی احمد رضا همش خواب بود فقط مامان تونست آخراش ازش عکس بندازه خیلی جیگره ...
12 بهمن 1391

باباعباس

ديروز با عزيزجون و باباعباس فوتبال بازي ميكردي انقده ذوق كرده بودي كه بلند بلند ميخنديدي شديدا ذوق كرده بودي آرش جيگرم برات الفباي اوا آورده بود كه خيلي دوست داشتي با عزيزجونو باباعباس بازي ميكردي هر وقت كه ميگفت افرين سريع برميگشتي بابا عباسو نگاه ميكردي ،يجوري كه انگار بابايي ببين بهم گفت افرين تا صداي بابا عباس و ميشنوي ديگه رو زمين بند نميشي چه برسه كه ببينيش حتي وقتي كه گريه ميكني تا بابا عباسو ميبيني ميخندي كلي تاب بازي و توپ بازي ميكنيد ....
4 بهمن 1391

ماركوپلو

ميبينم كه عشق شمال شدي شديد فردا داريم ميريم شمال،خدا كنه هوا افتابي باشه زياد دوست نداري رو به شكم بخوابي سريع سرفه ميكني بلندت كنم ولي ديشب باهم سايه بازي كرديم حواستو پرت كردمو به شكم خوابوندمت با سايه دستم رو ديوار مشغول شدي و بلند بلند ميخنديدي يه بيست دقيقه ايي شد امروز صبح با عزيز جون رفتيم حجامت كه دكتر گفت الان فصل خوبي نيست فروردين بيارش عزيز جون خيلي خوشحال شد حجامتت نكردن،دوران حاملگي هم پيشش ميرفتم ،عزيزجون منو لو داد گفت اين همونه كه حامله بود ميگفت چيكار كنم بچم خوشگل بشه؟ دكترم گفت خوب خوشگل شد ديگه ...
4 بهمن 1391

عکس شب یلدا

همون روزي كه احمدرضا كوچولو دنيا اومد عكس شب يلدات برنده شد خاله فهيمه برات فرستاده بود خاله فهيمه كه اومد اون عكسو برات ميزارم نفسم ...
2 بهمن 1391
1